جدول جو
جدول جو

معنی پته شاخ - جستجوی لغت در جدول جو

پته شاخ
زهرچشم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جامه ای بود مانند فرجی که پیش آن باز باشد و اکثر و اغلب زنان پوشند، (جهانگیری)، جامۀ پیش گشوده، جامۀ پیش بازی چون نیم تنه، فرجی و جامۀ پیش باز را گویند که بیشتر زنان پوشند، (برهان)، جامه که پیش دامن آن باز باشد، (انجمن آرا) :
آن پیش شاخ شرب (؟) چه شوخست در نظر
گویند کان درخت گل از گلستان کیست،
نظام قاری (دیوان البسه)،
در پیش شاخ آمدم از دگمه ها به یاد
چون غنچه جلوه داد بر اطراف جویبار،
نظام قاری (دیوان البسه چ استانبول ص 46)
لغت نامه دهخدا
تپه شال یا شغال تپه نام تپه ای باشد در مازندران واقع در شمال قراتپه و تپۀ اخیر دارای 140 خانوار جمعیت است و بندرگاه کوچکی در خلیج استراباد داردکه در دو میلی شمال آن واقع و موسوم به کناره است واز قراتپه به اشرف شش میل است، (از سفرنامۀ استراباد رابینو ص 62 انگلیسی و 90 و ترجمه فارسی ص 90)
لغت نامه دهخدا
دارای اندام و برز و بالای شاهانه، با برز و بالا، با برز و بالائی چون شاهان:
بپرسید و گفتش چه مردی بگوی
که هم شاه شاخی وهم شاه روی،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(سِ)
کنایه از موالید ثلاثه باشد و آن حیوان، نبات و جماد است. (برهان) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پنج شاخ
تصویر پنج شاخ
پنج انگشت، پنج شاخه
فرهنگ لغت هوشیار
جامه پیش گشوده فرجی و جامه پیش باز که بیشتر زنان پوشند: در پیش شاخم آمدم از دگمه ها بیاد چون غنچه جلوه داد بر اطراف جویبار. (نظام قاری)
فرهنگ لغت هوشیار
موالید ثلاثه: جماد نبات حیوان، آلتی مرکب از دسته ای چوبین دارای شاخه فلزی که غله را بدان باد دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنج شاخ
تصویر پنج شاخ
پنج انگشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سه شاخ
تصویر سه شاخ
((س))
موالید ثلاثه، جماد، نبات و حیوان
فرهنگ فارسی معین
کنایه از: لوچ و دوبین
فرهنگ گویش مازندرانی
چنگکی که دارای پنج شاخه است و برای هموار کردن کرت ها شخم
فرهنگ گویش مازندرانی
گاو یا بزی که شاخش به سمت جلو و در حالت افقی قرار گرفته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
خوراکی و تنقلات پس از شام
فرهنگ گویش مازندرانی